جدول جو
جدول جو

معنی رعیت پرور - جستجوی لغت در جدول جو

رعیت پرور
(زَ)
رعیت پرورنده. که رعایت حال رعیت کند. پادشاهی که به آسایش و رفاه ملت علاقه مند باشد. رعیت نواز. (از یادداشت مؤلف). رجوع به رعیت و رعیت پروری شود.
- سلطان رعیت پرور، پادشاهی که عموم مردمان مملکت خود را تربیت می کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ عی یَ پَرْ وَ)
صفت و عمل رعیت پرور. رعایت حال رعیت. (یادداشت مؤلف). پرداختن به اصلاح امور و تأمین آسایش رعیت و ملت. رعیت نوازی. رجوع به رعیت و رعیت پرور شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
بنده نواز. که نسبت به زیردستان مهربانی و نوازش کند. که بر بندگان و خدمتکاران مهربان و رؤف باشد:
خزینه پرور مردم رهی گداز بود
ملک خزینه گداز آمد و رهی پرور.
عنصری.
فروختند بمیرند شاه هندو را
به پیش خیمۀ شاهنشه رهی پرور.
عنصری.
ثنا بگسترم از دولت تو بنده نواز
سخن بپرورم از مدح تو رهی پرور.
مختاری غزنوی.
تویی معاینه در مهتری ومثل تو نیست
کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.
سوزنی.
رجوع به رهی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نعمت پرور
تصویر نعمت پرور
شیدان پروده پلاو پرور ناز پرورده نعمت پرورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهی پرور
تصویر رهی پرور
بنده نواز، مهربان و رئوف
فرهنگ لغت هوشیار
پرورده شده در عیش و عشرت: ای خنک جان عیش و عشرت کز چنین فتنه دور شد در تو. (هفت پیکر 88)
فرهنگ لغت هوشیار